آرمیتاآرمیتا، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 13 روز سن داره

آرمیتا دختراهورامزدا

عید 93

جیگر مامانی یک سال دیگه هم گذشت و ما وارد سال ٩٣ شدیم مثل همیشه و همه عیدها بیشترین ذوق مامانی هدیه های خانم کوچولو بود   و هفت سینی که با سلیقه و نظر تو چیده شد کلی به هر دوتامون خوش گذشت.  مراسم تخم مرغ رنگ کردن و که دیگه نگو چیکار که نکردیم باهم خیلی باحال بود سال خوبی روشروع کردیم و روزهای اول هم برامون خوب بود.  امسال عید مامان بزرگ با عمه مهری رفته بود شمال چند باری که صحبت کردیم تعارف کردند که ما هم بریم پیششون که شاید ای کاش میرفتیم و عمو رضا رو برای آخرین بار می دیدیم می دونی دخترم دنیا یه موقع هایی با بردن یکی از عزیزامون حسابی تو شوک میزارمون امسال هم این کارو با ما کرد. شوهر عمه مهری آقا...
27 فروردين 1393

سال 1392 تموم شد

دختر عزیز مامان که حالا دیگه واسه خودت خیلی خیلی خانم شدی و همه جا با افتخار میگی که 5 سالت سال 92 هم با همه خوبی ها و بدی هاش تموم شد و ما وارد سال 93 شدیم امسال سال اسب و همه میگن سال خوبیه خدا کنه که این طوری باشه برای همه مردم جهان و ایران عزیزمون و مخصوصا برای دختر خانمی مامانی . تو سالی که گذشت دخترم کلی بزرگ شد یه عالمه شعرهای قشنگ یاد گرفت حدود 10تا از سوره های کوچیک قرآن و با شعرو معنی حفظ کرد. نقاشی های خیلی عالی کشیدی نقاشی هایی که گاهی اوقات واقعا مامان و انگشت به دهن میذاشت . سال پیش مامانی گرفتار یه دردی شد که خیلی اذیتش کرد ولی خوب خدا رو شکر همه چی خوب شدو به خیر و خوشی گذشت تو خانمی همیشه با اون دستهای ناز کوچیکت دست به آس...
19 فروردين 1393
1